ـ یهو به خودم اومدم دیدم رفتم به سه سال پیش تو ولی به چشمم اومده بودی تو نه تایپ من بودی،نه من میشناختمت فقط یهو دیدم چقدر تو زیبایی،چقدر همه چیزت قشنگ وبه جاست:).
ـ اما این من گذشته از اون روزای دل به دریا زدن خیلی وقت است گذشته دیگر انقدر بی فکر نیست این خوب نیست که اگر خوب بود الان تو چشمش ودلش حسرت وحسرت نبود اما نه بهش حق بده هیچ وقت دیده نشده هر اندازه که بخواهد بگوید نه من هم می توانم نه من هم می توانم دوست داشته بشوم ودوست بدارم باز جایی در خلال مغزش فریاد کشیده است که خیر!میفهمی جواب منفی بوده است.
ـ حال تو می خواهی به تو می فهماند؟نه گذاشت خواب باشی وبهت زل زد زل زد وزل زد تورو نفس کشید تورو به ذهن که نه به قلب سپرد تک تک جزییات تو رو به ذهن سپرد وهربار گفت خب چه فایده؟اما نهیب میزد که بگذار این مسیر بگذار این سفر فقط حس کنم قلبم زنده است بزار ببینم می تونم هیجانشو ببینم اما نه ضربانی تند نشد،برق چشمی دیده نشد فقط همه چیز در درونش اتفاق افتاد.
ـ قرار نیست هیچ گاه به کسی بگوید یا شاید هیچ وقت تورو دیگه نخواهد دید به دوباور رسید اینکه بگذار بماند تو ذهن وقلب تو ولی اگر یکی را داشته باشی چه؟ این مثل خوره اورا خورد دنبال سؤالی بود که ازت بپرسد آری از تویی که نمیدانستم چه میفهمی از من اما بازهم نهیب نگذاشت.
ـ حال چیزی از تو نمانده فقط یک آدم نشسته در قلب وذهن برای ساعاتی ماند وی هرگز دیگر نمی خواست دریچه قلبش را بر روی کسی باز کند اما استایل تو وجودت ،خودت، وچهره ات همه چیز را بهم زد همه چیز را تو چیزی نیستی که بگویم به این دلیل فقط میدانم که زیبا بودی ودوست داشتنی آنهم بدون دلیل!.
ـ آری گفتم تو بی دلیل به دل نشستی باشد خداوند تورا حفظ کند ومهم نیست مثل تمام روزها مثل تمام اتفاقات چاووشی بازهم هست پناه قلب چاووشیه.
ـ شاید به قول چاوشی وچاوشی ساعتها حرف در آهنگ به آهنگ چاوشی بیان شود.
ـ نگاه کن من همون کوهم که روزی پر پرم کردی:^).