گوشه ای از جهان همان جا که همه چیز آرام است.
ـ امروزم با یه خواب عجیبی شروع شد که تا همین چند دقیقه هم باز در تعجب بودم که چی بود دقیقاوخب نمی دانم.
ـ هیچ،حجم زیاد ویس هایی که پیدا کرده بودم وفکر میکردم،می تونم خودم رو نجات بدم تا حدی امروز که بیشتر وبیشتر بررسی کردم دیدم نه،به دردم نمی خورند.
ـ فعلاً یکم استراحت میکنم،وبعد یه چند روز دیگه میرم به مصاف امتحان ها هر چند تابستان ماه آخر است وادامه دارد اما من می دانم که زمانی که امتحاناتم شروع شود دیگر برایم همه چیز کمی جدی تر از اکنون میشود پس داشتم فکر میکردم این ماه ها ایا از خودم رضایتی دارم؟.
+ [ یکشنبه ۲ شهریور ۱۴۰۴ ] [ 23:35 ] [ جهان ]
|