خودم برای خودم بس است.
ـ هیچی،هنوزهم آن آدم امن نیست،دیگر حتیٰ شک دارم که حضورش رو حس کنم وببینم قبلاً امیدواراما الان چی؟ الان من یه آدم محتاط عصبی سرد تک رو شدم این دست خودم بود؟ ـ نه خب همش نه!.مهم نیست اگر تا چندین روز قبل مهم بود الان دیگه مهم نیست ومطمئنم که دیگه مهم نیست خستم دیگه نیاز دارم خودمو ببینم خودموخودم رو بسه هر چقدر دیگران رو نگاه کردم وفکرم رو صرفشون کردم شاید باید به خودم برگردم! این تنها چیزیه که اگر بسازمش هیچوقت ازم گرفته نمی شه.
ـ همون قبلاً خیلی بهتر بود شاید درست 5ماه یا شایدم کمی قبل تر درست همان زمان که به نتیجه رسیدم وتا عمق جونم فهمیدم نباید برگشت رو امتحان میکردم نه هرگز این اصلا نمی شه.
ـ می گویند تنهایی چندان هم جالب نیست نه؟ـ میبخشید پس زخم هایمان چه که تبر زدند به جانمان وتاعمق جان از خود گم شدیم میبخشید پس خودم چه؟
ـ این را به کسی بگویید که هنوز ساده لوحانه مسیر رونگاه میکنه این را خیلی وقت است که فهمیده ام او شریکی ندارد اگر خوب بود که شریک داشت نداشت؟
ـ به قول شایع خریت محضه از حد آدما بیشتر باشون حرف زد این تلخه گاهی غیر قابل درکه گنگ ونامفهوم شاید به نظر بیاد ولی سرلوحه زندگی همینه.
ـ آدمی را آدم ها با اعمالشان پشیمان میکنند مگر همه از اول زاده شده اند که اینگونه باشند؟ ـ ما شکل می گیریم تغییر میکنیم وتغییر میکنیم.