بوی نعنا رنج انسان
ـ از درد معده دارم می میرم وظاهرم هیچی رو برو نمی ده هیچی مطلقا آدمی رو میبینی که گوشه ایی نشسته وهیچی نمیگه از صداهای ذهنم خسته ام.
ـ حس میکنم مظلوم ترین آدم دنیام موقعه غم پیششون بودم موقع گریه پیششون بودم موقع حال بد بودم قید خودمو می زدم تا باشم حالا اما خودم تنهام.
ـ خودم مورد مؤاخذه قرار میدادم که چرا میگی نمی تونم دیگه با آدمها ارتباط برقرار کنم ولی حالا دارم پی میبرم بی ارزش ترین چیزی که می تونی صرف کنی یه مشت آدمه.
ـ من جسمم رو خسته میکنم روحم روخسته میکنم که فقط شب بتونم بخوابم ولی از درون بهم پاچیده ام بارها نوشته ام من بارها از خودم می پرسم کجای این زندگی ارزش این همه غم رو داره؟ ۲۰سال عمر کردم لحظه ای نیست که بگم به خاطر اون لحظه بوده اگر دارم میام جلو،اگر هر روز با خودم میجنگم،اگر فقط دارم ادامه میدم به خاطر مادرگرامیه که بهم خیلی وابسته است وگرنه تمومش میکردم.
ـ به صورت ناشیانه ای عملی مزخرف وترسوار است اما دارم می میرم مگر چه قدر دیگر باید این رنج زندگی کردن رو به خود بخرم وقتی هیچ ارزشی ندارد.
ـ وقتی از درد می میرم وهمین تو مغزم تاب می خوره وقتی میخوام از عالم وآدم دور بشم ومیشم وهیچکس دنبالم نمیگرده وقتی تو تک تک حال بدش بودم والان اون خیلی راحت رفت سالن مطالعه درس بخونه این بار اول نیست این بار اول نیست این بار آخر نیست.
ـ فقط آدمها خودشان مرا بی میل ورمق میکنند خودشان حالم را بهم میزنند خودشان باعث میشوند که حتیٰ اگر لحظه ای را دارم نفس میکشم برای دیگران برای کمک به دیگران نباشد حداقل در این مقطع رنج گونه به این شکل باید رفتار کنم
ـ خودم رفتم آبجوش گذاشتم،دمنوش درست کردم وبازهم دارم از درد از درون به هم میپاشم.
ـ امشب با این درد خیلی چیزا بهم ثابت شد ومتنفرشدم که بخوام لحظه ای برنامه هامو بریزم بهم به خاطر یک مشت بی لیاقتی که دورم را گرفتند.
ـ در بی رحم ترین ورژن خودم قرار گرفتم که حتیٰ دلم نمیاد اینگونه باشم اما کاش من هم مثل خودشان باشم همینقدر بی خیال وبی ارزش
ـ همینقدر فاقد اهمیت.
ـ وکاش لال شوم وقت خوبی است که زبانم را کوتاه کنم امشب شری از گردنم گذشت که امیدوارم فقط گذشته باشد ادامه دار نباشد.
ـ شاید افسردگی همین است که در عین تلاش حال خوبی نداری.درعین رسیدگی به خود حالت خوب نیست لبت خندون هست اما قلبت ودلت بهت نهیب بزنه که این زندگی ارزش نداره.