داشتم وبلاگ های به روز شده رو میخوندم،هروقت میخونم حس میکنم چقدر ما آدما درگیری های متفاوتی داریم بعد وسط وبلاگ ها یه چیزی مثل میخ ذهنمو سوراخ کرد شاید⁦ಠ⁠_⁠ಠ⁩.

اینکه اگر واقعاً خواسته وآرزویی داشته باشیم وبراش تلاش کنیم ونرسیم خب یه مرحله اس،ولی اگر برسیم وبعد به پوچی برسیم چی؟اگه بفهمیم اونقدر که باید زیبا نبوده شاید از دور خوب بوده هوم؟.اونموقعه باید چیکار کرد؟

متاسفانه عمر انقدر کوتاهه که خیلی چیزارو نمیشه تجربه کرد نمیدونم گاهی فکر میکنم اگر حتی اسمم هم همین نبود یه شخصیت دیگه ای داشتم؟.بعد به این فکر میکنم اون آدم بودن چه شکلی میشد.

من به شخصه که مشتاقم پاییز از راه برسه شاید اواسط مهر بهتر بفهمم باید چه غلطی کنم با زندگیم چقدر بلاتکلیفم حیف . .

وچقدر دارم سعی میکنم ذهنمو آروم نگه دارم.یه وقتایی خیلی مسائل پیش افتاده زندگی رونمیتونم تحمل کنم فقط سعی میکنم فراموش کنم واین اصلا خوب نیست،حس نمیکنم حتی بتونم خودم زندگیمو‌مدیریت کنم خیلی حساس شدم لعنت.